اگر قصد اعتراض به حکم غیابی یا انجام واخواهی در پرونده‌های حقوقی و کیفری را دارید، پیشنهاد می‌کنیم قبل از هر اقدامی با وکلای متخصص مجموعه آس‌یار مشورت کنید. وکلای ما با تجربه‌ی فراوان در زمینه‌ی دادرسی و واخواهی، می‌توانند بهترین مسیر قانونی را برای دفاع از حقوق شما انتخاب کنند.

مقدمه

واخواهی یکی از مهم‌ترین ابزارهای دادرسی برای حفظ حقوق افرادی است که در روند صدور رأی غیابی حضور نداشته‌اند. در واقع، واخواهی فرصتی دوباره است تا محکوم‌علیه غایب بتواند از خود دفاع کند و مانع اجرای حکمی شود که بدون اطلاع یا حضور او صادر شده است. قانون‌گذار در قوانین آیین دادرسی مدنی و کیفری، با هدف تضمین عدالت و حق دفاع، شرایط، مهلت‌ها و آثار واخواهی را به‌طور دقیق مشخص کرده است. در این مقاله، به بررسی مفهوم و آثار واخواهی در پرونده‌های حقوقی و کیفری، با تحلیل مواد ۳۰۵ تا ۳۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی و مواد ۴۰۶ و ۴۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری می‌پردازیم و تفاوت‌های این دو نهاد را نیز مورد توجه قرار می‌دهیم.

واخواهی

 

لینک های مفید:
وکیل دعاوی حقوقی

 

واخواهی در پرونده‌های حقوقی (تحلیل مواد ۳۰۵ تا ۳۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی)

مطابق ماده ۳۰۵ قانون آیین دادرسی مدنی، «محکوم‌علیه غایب حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید و این اعتراض واخواهی نامیده می‌شود». این ماده نشان می‌دهد که واخواهی مخصوص احکام غیابی است و فقط شخصی که در هیچ مرحله‌ای از رسیدگی حضور نداشته یا دفاعی ارائه نکرده، می‌تواند از این حق استفاده کند. در واقع، واخواهی نوعی تجدید رسیدگی در همان دادگاه صادرکننده حکم است تا محکوم‌علیه بتواند دلایل خود را برای دفاع ارائه دهد.

در ماده ۳۰۶، مهلت واخواهی برای افراد مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ واقعی حکم تعیین شده است. اگر فرد نتواند در این مهلت اعتراض کند، باید عذر موجه خود را اعلام نماید؛ مثل بیماری، حوادث قهریه یا حبس. در این حالت، اگر دادگاه عذر را بپذیرد، اجرای حکم متوقف می‌شود تا واخواهی بررسی شود.

تفسیر مواد ۳۰۵ تا ۳۰۸ قانون آیین دادرسی مدنی

ماده ۳۰۵ بیانگر فلسفه‌ی اصلی واخواهی است؛ یعنی جبران عدم حضور محکوم‌علیه در دادرسی. ماده ۳۰۶ با تعیین مهلت‌ها و شرایط خاص، نظم حقوقی و عدالت را در تعادل نگه می‌دارد. نکته مهم در تبصره ۲ ماده ۳۰۶ است که می‌گوید اجرای حکم غیابی منوط به اخذ تأمین یا ضامن معتبر از محکوم‌له است، مگر اینکه ابلاغ واقعی انجام شده و مهلت واخواهی منقضی شده باشد. این قاعده در عمل مانع از تضییع حقوق شخص غایب پیش از نهایی شدن رأی می‌شود.

ماده ۳۰۷ نیز ضمانت اجرای مهمی دارد: اگر حکم غیابی اجرا شود و بعد از واخواهی، حکم به نفع محکوم‌علیه صادر گردد، خواهان موظف است خسارات ناشی از اجرای حکم قبلی را جبران کند. این بند به‌نوعی ضمانت جبران ضرر برای شخصی است که بی‌دلیل محکوم شده است.
در نهایت، ماده ۳۰۸ اثر نسبی واخواهی را بیان می‌کند؛ رأی جدید فقط نسبت به واخواه و واخوانده مؤثر است، مگر اینکه حکم قابل تفکیک نباشد. این ماده در واقع اصل شخصی بودن آثار واخواهی را تثبیت می‌کند.

 

لینک های مفید:
وکیل دعاوی کیفری

 

واخواهی در پرونده‌های کیفری (تحلیل مواد ۴۰۶ و ۴۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری)

در نظام کیفری، واخواهی بیشتر جنبه‌ی دفاع از متهم غایب دارد. طبق ماده ۴۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری، اگر متهم یا وکیل او در هیچ‌یک از جلسات دادگاه حاضر نشود یا لایحه دفاعیه ارسال نکند، دادگاه می‌تواند رأی غیابی صادر کند. در این صورت، اگر رأی صادره محکومیت باشد، متهم حق دارد ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی در همان دادگاه واخواهی کند.
مهلت برای افراد مقیم خارج از کشور دو ماه است. پس از پایان این مهلت، حکم برابر مقررات قابل تجدیدنظر یا فرجام است.

تبصره‌های این ماده نیز اهمیت زیادی دارند. تبصره ۲ مقرر می‌دارد که اگر حکم غیابی ابلاغ واقعی نشده باشد، محکوم‌علیه می‌تواند ظرف بیست روز از تاریخ اطلاع از رأی، واخواهی کند. با طرح واخواهی، اجرای رأی متوقف می‌شود و دادگاه می‌تواند نسبت به تأمین متهم تصمیم بگیرد.
در ماده ۴۰۷ نیز تصریح شده که دادگاه پس از واخواهی، با دعوت طرفین و بررسی ادله، تصمیم مقتضی می‌گیرد و حتی عدم حضور طرفین مانع رسیدگی نیست.

تفسیر مواد ۴۰۶ و ۴۰۷ قانون آیین دادرسی کیفری

فلسفه‌ی واخواهی در دعاوی کیفری با احترام به حق دفاع متهم پیوند مستقیم دارد. در جرایمی که جنبه حق‌اللهی ندارند، اصل بر حضور متهم است؛ اما اگر حضور نیابد، دادگاه می‌تواند حکم غیابی صادر کند تا روند دادرسی معطل نماند. با این حال، قانون‌گذار با ماده ۴۰۶ این فرصت را داده که اگر متهم از رأی غیابی مطلع شد، بتواند واخواهی کرده و دفاع خود را مطرح کند.

نکته مهم در تبصره ۲ همین ماده است: اگر حکم غیابی بدون ابلاغ واقعی صادر شود و متهم بعداً از آن مطلع گردد، اجرای حکم متوقف و متهم تحت‌الحفظ به دادگاه اعزام می‌شود. این موضوع در واقع تضمین اجرای اصل دادرسی عادلانه و رعایت حق دفاع است.

ماده ۴۰۷ نیز نشان می‌دهد که واخواهی یک نوع رسیدگی مجدد است، نه صرفاً بررسی شکلی. دادگاه موظف است ادله‌ی جدید واخواه را بررسی و تصمیم مقتضی اتخاذ کند. این یعنی واخواهی در دادرسی کیفری، نوعی فرصت دوم برای دفاع مؤثر از حقوق متهم است.

شرایط اجرای حکم غیابی

اجرای حکم غیابی تابع شرایط خاصی است. در دعاوی حقوقی، طبق تبصره ۲ ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی مدنی، اجرای حکم غیابی منوط به معرفی ضامن معتبر یا اخذ تأمین متناسب از محکوم‌له است، مگر اینکه حکم ابلاغ واقعی شده و مهلت واخواهی سپری شده باشد. در عمل یعنی اگر احتمال واخواهی وجود داشته باشد، دادگاه اجازه اجرای حکم را بدون تأمین مناسب نمی‌دهد.

در پرونده‌های کیفری نیز تبصره ۲ ماده ۴۰۶ حکم مشابهی دارد؛ چنانچه حکم غیابی صادر و واخواهی طرح شود، اجرای رأی متوقف می‌شود تا به اعتراض رسیدگی گردد. بنابراین، اجرای حکم غیابی در هر دو نظام (حقوقی و کیفری) زمانی قطعی است که مهلت واخواهی منقضی شده یا دادگاه پس از رسیدگی، رأی خود را تأیید کند.

بعد از واخواهی چه می‌شود؟

پس از ثبت واخواهی، اجرای حکم متوقف می‌شود تا نتیجه رسیدگی جدید مشخص گردد. در مرحله‌ی واخواهی، دادگاه همان دلایل سابق را مجدداً بررسی می‌کند و اگر واخواه دلایل جدیدی ارائه دهد، آن‌ها را نیز مورد ارزیابی قرار می‌دهد.

در پرونده‌های حقوقی، طبق ماده ۳۰۷، اگر واخواهی منجر به صدور حکم جدید به نفع محکوم‌علیه شود، خواهان اولیه باید خسارات ناشی از اجرای حکم غیابی قبلی را جبران کند. در این مرحله معمولاً نیازی به تأمین خواسته جدید نیست، چون واخواهی در همان مرحله‌ی بدوی انجام می‌شود و رأی قبلی هنوز قطعیت ندارد.

در پرونده‌های کیفری نیز پس از واخواهی، دادگاه مجدداً رسیدگی می‌کند. اگر متهم در جلسه حاضر شود و دفاعیات او پذیرفته شود، ممکن است حکم قبلی لغو یا تخفیف داده شود. در غیر این صورت، رأی تأیید و اجرای آن ادامه می‌یابد.

آیا واخواهی در مرحله تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی قابل انجام است؟

واخواهی در پرونده های حقوقی و کیفری در مرحله بدوی رخ می‌دهد. و مواردی که خواهان در دعاوی حقوقی و یا شاکی در دعاوی کیفری در مرحله بدوی که طرف مقابل دعوای آنها حضور ندارد پیروز نشوند و نسبت به حکم بدوی بنا به شرایط تجدیدنظر خواهی یا فرجام خواهی انجام دهند. در این صورت پرونده بعد از صدور حکم قطعی محسوب میشود.

آیا شاکی یا خواهان می‌تواند پس از واخواهی طرف مقابل، مجدداً واخواهی کند؟

در حالت عادی، شاکی یا خواهان نیازی به واخواهی ندارد، زیرا حکم غیابی معمولاً علیه محکوم‌علیه غایب صادر می‌شود. اما اگر در واخواهی جدید، شاکی یا خواهان در جلسات حاضر نشود، قانون مانع از ادامه رسیدگی نمی‌شود.
به‌موجب ماده ۴۰۷ آیین دادرسی کیفری و اصول کلی در آیین دادرسی مدنی، عدم حضور هر یک از طرفین مانع رسیدگی نیست. بنابراین دادگاه می‌تواند بدون حضور شاکی یا خواهان نیز به واخواهی رسیدگی کند.
اما این اشخاص نمی‌توانند خودشان واخواهی جدیدی نسبت به رأی واخواهی‌شده مطرح کنند.

 

 

تفاوت واخواهی در آیین دادرسی مدنی و کیفری

تفاوت اصلی واخواهی در این دو نظام در ماهیت دعوا و هدف از دادرسی نهفته است. در دعاوی حقوقی، واخواهی بیشتر جنبه‌ی اعتراض به رأی مالی یا مدنی دارد و هدف آن جبران غیبت محکوم‌علیه در دعوایی است که معمولاً بین دو شخص خصوصی مطرح شده است. اما در دعاوی کیفری، واخواهی ابزار دفاع از حق آزادی و حیثیت متهم است که به‌صورت غیابی محکوم شده است.

از نظر شکلی نیز، در آیین دادرسی مدنی واخواهی باید به‌صورت دادخواست در همان دادگاه صادرکننده رأی ثبت شود، در حالی که در آیین دادرسی کیفری معمولاً با اعتراض کتبی یا شفاهی متهم در مهلت مقرر انجام می‌شود.
همچنین در مدنی، اجرای حکم غیابی منوط به اخذ تأمین از محکوم‌له است، اما در کیفری اجرای حکم غیابی مستقیماً تا زمان انقضای مهلت واخواهی یا تصمیم دادگاه متوقف می‌شود.

به‌طور خلاصه:

ویژگی واخواهی در دادرسی مدنی واخواهی در دادرسی کیفری
موضوع دعاوی مالی و مدنی جرایم و مجازات‌ها
مرجع رسیدگی همان دادگاه صادرکننده حکم همان دادگاه صادرکننده حکم
مهلت اعتراض ۲۰ روز (داخل کشور)، ۲ ماه (خارج کشور) ۲۰ روز (داخل کشور)، ۲ ماه (خارج کشور)
نحوه اعتراض دادخواست رسمی اعلام واخواهی شفاهی یا کتبی
اثر بر اجرای حکم توقف اجرای حکم تا تعیین تکلیف توقف اجرای حکم تا تصمیم دادگاه
فلسفه جبران غیبت مدنی محکوم‌علیه حفظ حق دفاع متهم و جلوگیری از اجرای ناعادلانه حکم

جمع‌بندی

واخواهی، چه در دادرسی مدنی و چه در کیفری، نماد رعایت عدالت و حق دفاع است. در هر دو نظام، قانون‌گذار سعی کرده تعادلی بین سرعت در اجرای عدالت و رعایت حقوق افراد غایب ایجاد کند.
در مدنی، واخواهی بیشتر به جبران خسارت احتمالی و امکان دفاع در دعاوی مالی می‌پردازد، در حالی که در کیفری، هدف اصلی آن حفظ آزادی و حیثیت متهم است.

در نهایت، واخواهی صرفاً در مرحله بدوی امکان‌پذیر است و نمی‌توان در مراحل تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی از آن استفاده کرد.
به‌بیان دیگر، واخواهی فرصتی استثنایی اما حیاتی برای احیای حق دفاع و جلوگیری از تضییع حقوق افراد غایب در روند دادرسی.