در حقوق قراردادها، یکی از ابزارهای انعطاف و تضمین برای طرفین، شرط خیار است. شرط خیار به این معناست که طرفین عقد لازم شرط می‌کنند که در مهلت معینی یکی از آن‌ها، یا هر دو، یا شخص ثالث حق داشته باشند عقد را فسخ کنند. این شرط وقتی درج شود، به موجب توافق طرفین، حقی جدید به نام خیار شرط به وجود می‌آید که امکان فسخ معامله (یا عقد) را فراهم می‌سازد. این حق برخلاف خیاراتی که بر مبنای قانون به‌طور خودکار ایجاد می‌شوند، منشأ قراردادی دارد و نتیجه همان شرطِ مزبور است. شرط خیار به ویژه در معاملات نهایی و قراردادهای بزرگ اهمیت دارد چون امکان جبران خسارت، پیش‌بینی خروج از تعهد یا بازگشت به اوضاع سابق را به طرفی که دچار تردید است می‌دهد.

ماده ۳۹۹ قانون مدنی: اساس شرط خیار

قانون مدنی در ماده ۳۹۹ مقرر کرده است: «در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.» این ماده مبنای شرط خیار در حقوق ایران است و نشان می‌دهد که شرط خیار در قرارداد بیع به رسمیت شناخته شده است. اما نکته مهم این است که شرط خیار منحصر به بیع نیست و در سایر عقود نیز قابل اعمال است (به شرط آنکه قانون آن عقد منع نکرده باشد). شرط خیار باید مدت معینی داشته باشد؛ اگر مدت خیار ذکر نشده باشد، هم شرط خیار و هم عقد ممکن است باطل شود (مطابق ماده ۴۰۱ ق.م). بنابراین شرط خیار و خیار شرط، دو اصطلاح مرتبط هستند: شرط خیار یعنی شرطی که خیار ایجاد می‌کند، و خیار شرط یعنی خود آن حق فسخ که ناشی از شرط است.

 

خیارات

خیار شرط چیست؟ تفکیک اصطلاحات شرط خیار و خیار شرط

در حقوق گاهی “شرط خیار” و “خیار شرط” به‌صورت مترادف استعمال می‌شوند، اما بین آن‌ها تفاوت مفهومی دقیق وجود دارد. شرط خیار به شرط ضمن عقد اطلاق می‌شود که در آن شرط کرده‌اند که حق فسخ (خیار) برای یکی از طرفین یا شخص ثالث وجود داشته باشد. و خیار شرط اختیاری است که در نتیجه آن شرط ایجاد می‌گردد، یعنی همان حق فسخ واقعی. در واقع شرط خیار موجب ایجاد مزایای خیار شرط می‌شود؛ بنابراین خیار شرط محصول شرط خیار است و با آن شرط معنی پیدا می‌کند. اگر در قرارداد بنویسیم «هر یک از فروشنده و خریدار می‌توانند تا یک ماه قرارداد را فسخ کنند»، این نوشته، شرط خیار است، و حق فسخی که به طرفین می‌دهد، همان خیار شرط است. (Civilica) اگر شرط خیار درج شده باشد اما مدت آن ذکر نشده باشد، همان‌طور که گفتیم، شرط باطل و خیار نیز ایجاد نمی‌شود.

احکام خیار شرط — اعمال در عقود مختلف، منشأ قراردادی و امتیازها

خیار شرط ویژگی‌هایی دارد که آن را از سایر خیارات متمایز می‌کند:

  1. منشأ قراردادی: برخلاف خیارهایی مثل خیار عیب، خیار تدلیس، خیار مجلس و غیره که به حکم قانون ایجاد می‌شوند، خیار شرط تنها از توافق طرفین ناشی می‌شود.
  2. محدودیت به مدت معین: شرط خیار باید مدت مشخص داشته باشد و اگر مدت ذکر نشود، هم شرط و هم عقد ممکن است باطل شود (ماده ۴۰۱).
  3. قابلیت تعیین برای یکی از طرفین یا هر دو یا شخص ثالث: در ماده ۳۹۹ آمده است که این اختیار ممکن است به نفع بایع، مشتری، هردو یا شخص ثالث باشد.
  4. قابلیت درج برای شخص ثالث: یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد خیار شرط این است که می‌تواند به نفع شخص ثالث تعیین شود. یعنی شخص ثالثی که در عقد دخیل نیست ممکن است حق فسخ قرارداد را داشته باشد.
  5. انتقال به وراث: اگر خیار شرط برای طرفین باشد، بعد از فوت صاحب خیار، این حق به وراث او منتقل می‌شود، مگر اینکه شرط خلاف این انتقال شده باشد (مطالب قوانین مواد ۴۴۵ و ۴۴۶ قانون مدنی).
  6. سقوط خیار شرط برای ثالث پس از فوت ثالث: اگر حق خیار برای شخص ثالث باشد، با فوت او، خیار شرط ساقط می‌شود، مگر اینکه شرط خلاف آن شده باشد (ماده ۴۴۷).
  7. امکان درج در عقود جایز نیز: گرچه بیشتر خیارات در عقود لازم مطرح هستند، خیار شرط یکی از معدود خیاراتی است که می‌تواند در عقود جایز نیز درج شود، اگرچه برخی نظریه‌ها آن را در عقود جایز محدود می‌دانند.
  8. وحالت عقد خیاری: وقتی شرط خیار در عقد درج می‌شود، آن عقد به عقد خیاری تبدیل می‌شود، یعنی عقدی است که امکان فسخ در مهلت مقرر را دارد، خواه آن عقد لازم باشد یا جایز.

 

لینک های مفید:
وکیل دعاوی حقوقی

 

مثال‌هایی برای خیار شرط، مهلت و آغاز آن

برای درک بهتر خیار شرط، مثال‌هایی را بیان می‌کنم:

  • فرض کن در قرارداد فروش خودرو نوشته شود: «فروشنده و خریدار هر یک تا دو ماه حق فسخ دارند». این شرط، شرط خیار است و خیار شرط را برای هر دو ایجاد می‌کند.
  • ممکن است شرط خیار متصل به عقد باشد، یعنی از زمان انعقاد عقد آغاز شود. مثلاً شرط شود که «از زمان انعقاد بیع تا سه روز، فروشنده حق فسخ دارد».
  • یا خیار شرط منفصل از عقد باشد؛ به این معنا که شروع آن پس از عقد باشد. مثلاً نوشته شود: «پس از ۱۰ روز از تاریخ تحویل کالا، خریدار تا پنج روز حق فسخ دارد». در این حالت خیار شرط از بعد از عقد آغاز می‌شود.
  • اگر در شرط خیار، شرط معلق قید شود (مانند «اگر قیمت ارز بیش از ۲۰٪ افزایش یابد، طرفین می‌توانند عقد را فسخ کنند») این شرط تا زمانی که شرط موقوف‌به آن محقق نشود، اثر نمی‌یابد. این نوع شرط خیار، مشروط بر آن است که موجب غرر نشود.

محدودیت‌ها و موارد ممنوع درج خیار شرط

در بسیاری از عقود، قانون درج خیار شرط را منع کرده یا محدود نموده است:

  1. عقد نکاح: درج شرط خیار در عقد نکاح باطل است.
  2. عقد وقف: درج خیار شرط در عقد وقف باطل و مبطل وقف است.
  3. عقد ضمان (نقل ذمّه): درج خیار شرط در عقد ضمان نقل ذمه به این معنا که بتوان دین را تعطیل کرد، ممنوع است، جز اینکه خیار شرط برای شخص ثالث باشد.
  4. در عقد اجاره تابع قانون روابط موجر و مستأجر ۱۳۵۶: خیار شرط برای موجر و شخص ثالث باطل است، گرچه درج خیار شرط برای مستأجر امکان‌پذیر است (در اجاره‌هایی که تابع قانون ۵۶ هستند).
  5. عقود ایقاعی: در ایقاعات (مانند اقرار، انذار، عهد وصیت و امثال آن) درج شرط خیار مجاز نیست.
  6. اقاله: در عقد اقاله (تراضی به بر هم زدن) امکان درج شرط خیار وجود ندارد.

بنابراین، اگر در قراردادی خیار شرط درج شود برای یکی از این عقود ممنوع، آن شرط خیار (و در مواردی کل عقد) باطل خواهد بود.

تفاوت خیار شرط با سایر مفاهیم مشابه

در حقوق، مفاهیمی شبیه به شرط خیار وجود دارند که گاهی با آن اشتباه گرفته می‌شوند:

  • شرط فاسخ: شرطی است که عقد را منفسخ می‌کند در صورت تحقق آن شرط. اما خیار شرط شرطی است که حق فسخ ایجاد می‌کند. تفاوت در این است که خیار شرط اختیاری است، نه الزام; شرط فاسخ وقتی شرط محقق شود، عقد منفسخ می‌شود به نحو قهری.
  • بیع شرط: بیع شرط یکی از مصادیق خیار شرط است؛ در بیع شرط معمولاً بایع این حق را برای خود شرط می‌کند که بتواند ثمن را برگرداند و مبیع را پس بگیرد در مهلت معینی.
  • خیار مؤامره: یکی از اقسام خیار شرط است که درج می‌شود شرط شود که ابتدا مشروط له با یک ثالث مشورت کند و نظرت ثالث برای اعمال خیار شرط لازم باشد. در این حالت، شخص ثالث نقش مشاور یا مجوزدهنده دارد.
  • خیار شرط برای شخص ثالث: این موضوع متفاوت از خیار مؤامره است؛ در خیار شرط برای ثالث، خود شخص ثالث حق فسخ دارد، نه اینکه نقش مشاور داشته باشد.

انتقال، فوت و سقوط شرط خیار

یکی از مسائل مهم خیار شرط این است که تحت چه شرایطی این حق به وراث منتقل می‌شود یا سقوط می‌کند:

  • اگر خیار شرط برای یکی از طرفین قرارداد باشد، با فوت صاحب خیار، این خیار به ورثه او منتقل می‌شود، مگر آن که شرط برخلاف آن شده باشد. مثلاً در عقد اجاره اگر شرط شود که موجر یا مستأجر تا شش ماه حق فسخ دارند، اگر مستأجر فوت کند، ورثه‌ی او می‌توانند از این حق استفاده کنند.
  • اگر خیار شرط برای شخص ثالث باشد، با فوت آن شخص ثالث، خیار ساقط می‌شود (یعنی نمی‌رسد به ورثه او)، مگر اینکه شرط خلاف آن باشد. یعنی شرط شده باشد که در صورت فوت ثالث هم خیار باقی بماند.
  • فوت یکی از طرفین اگر خود او دارنده خیار نباشد، معمولاً اثری بر خیار شرطی که برای ثالث درج شده ندارد؛ یعنی خیار شرط به ثالث باقی می‌ماند مگر فوت ثالث، آن حق را از بین ببرد.

 

 

شرایط صحت شرط خیار

برای آن که شرط خیار صحیح و قابل اجرای باشد، باید شرایطی فراهم باشد:

  1. اهلیت طرفین: طرفی که خیار به نفع او گذاشته شده است، باید اهلیت حقوقی داشته باشد.
  2. اراده آزاد: شرط خیار باید با رضایت طرفین درج شود و تحت اکراه یا خدشه نباشد.
  3. موضوع معین: شرط خیار باید نسبت به عقد یا مبیع معین باشد.
  4. مدت معین و معلوم: مدت خیار باید صریح یا به‌گونه‌ای که قابل احراز باشد تعیین شود؛ اگر مدت مجهول باشد، خیار شرط و حتی عقد ممکن است باطل شود.
  5. عدم مخالفت با قانون یا اخلاق عمومی: شرط خیار نباید با قوانین اساسی تعارض داشته باشد یا به نحو نامشروع باشد.
  6. عدم غرر و ابهام زیاد: شرط خیار معلقی که موجب غرر زیاد باشد ممکن است غیرقابل قبول باشد.
  7. عدم منع قانونی: در مواردی که قانون درج خیار شرط را منع کرده است (مانند نکاح، وقف و ضمان) شرط خیار درج شده معتبر نیست.

نمونه قرارداد با شرط خیار و تحلیل آن

نمونه بند شرط خیار در قرارداد فروش:
«بایع و مشتری هر دو متعهد می‌شوند که در مدت ۱۰ روز از تاریخ عقد حق فسخ معامله را دارند. در این مدت، هر یک می‌تواند با اظهار اراده کتبی، عقد را فسخ کند.»

در این نمونه:

  • شرط خیار به هر دو طرف داده شده است.
  • مدت خیار صریحاً ۱۰ روز تعیین شده است (شرط مدت معلوم).
  • شروع از تاریخ عقد است (خیار شرط متصل به عقد).
  • پس از پایان مدت ۱۰ روز، خیار شرط ساقط می‌شود و عقد لازم خواهد بود.
  • اگر مبنا بر این بود که شرط خیار برای شخص ثالث باشد، آن ثالث نیز می‌توانست حق فسخ داشته باشد، ولی در این نمونه برای طرفین درج شده است.

موارد و کاربردهای عملی شرط خیار در قراردادها

در قراردادهای تجاری، پیمانکاری، اجاره، ساخت و ساز و غیره، گنجاندن شرط خیار می‌تواند مفید باشد:

  • در قرارداد پیمانکاری، می‌توان شرط کرد اگر در دوره اجرای پروژه تغییرات عمده در قیمت مواد رخ دهد (مثلاً افزایش ۲۰٪ در قیمت مصالح)، پیمانکار یا کارفرما حق فسخ داشته باشند (شرط معلق).
  • در قرارداد اجاره، موجر یا مستأجر می‌تواند شرط خیار درج کند مبنی بر این که تا یک ماه اول امکان فسخ وجود داشته باشد (به جز در اجاره تابع قانون ۵۶ که محدودیت دارد).
  • در قرارداد خرید کالا، خریدار ممکن است شرط کند اگر کالا در تحویل با مشخصات مطابقت نداشته باشد ظرف چند روز بتواند معامله را فسخ کند (ترکیبی از خیار شرط و خیار وصف یا تخلف از وصف).

محدودیت زمانی اعمال خیار شرط

خیار شرط محدود به مدت معینی است؛ پس از گذشت آن مدت، امکان اعمال خیار از بین می‌رود. اگر خریدار یا فروشنده در آن مدت اقدام به فسخ نکنند، عقد لازم می‌شود و حق خیار دیگر قابل اعمال نیست. مثلاً اگر در قرارداد نوشته شده باشد که تا یک ماه امکان فسخ وجود دارد، اما طرفین در آن ماه اقدام نکنند، پس از آن مدت، حق خیار به واسطه شرط ساقط می‌شود و دیگر نمی‌توانند به همان واسطه قرارداد را فسخ کنند.

تفاوت شرط خیار و اشتراط خیار

در ادبیات حقوق مدنی، هرچند واژه‌های «شرط خیار» و «اشتراط خیار» گاه به جای هم به کار می‌روند، اما میان آن‌ها تفاوت مفهومی مهمی وجود دارد. شرط خیار به خودِ شرطی گفته می‌شود که در ضمن عقد گنجانده شده و بر اساس آن، برای یکی از طرفین یا شخص ثالث، حق فسخ قرارداد در مدت معینی ایجاد می‌شود. در مقابل، اشتراط خیار به عملِ اشتراط و توافقی اطلاق می‌شود که موجب پیدایش آن شرط خیار می‌گردد. به بیان دیگر، اشتراط خیار جنبه‌ی ایجادی دارد و ناظر به «توافق بر ایجاد حق فسخ» است، در حالی‌که شرط خیار نتیجه‌ی آن توافق است و به خودِ «شرط موجود در قرارداد» اشاره دارد. بنابراین، اشتراط خیار مرحله‌ای پیش از تحقق شرط خیار است و منشأ ایجاد آن به شمار می‌رود؛ درست همان‌گونه که ایجاب و قبول، منشأ ایجاد عقد محسوب می‌شوند.

جمع‌بندی و توصیه‌ها

شرط خیار یکی از ابزارهای قدرتمند در حقوق قراردادها است که به طرفین امکان انعطاف در شرایط نامطمئن را می‌دهد. این شرط با درج صحیح و رعایت شرایطی مانند مدت معلوم، تصریح در قرارداد، و عدم منع قانونی، می‌تواند امنیت و امکان خروج از عقد را تا زمان معینی فراهم کند. اما درج ناصحیح، تأخیر در اعمال آن، یا انتخاب مدت نامعلوم و نبود صیغه مناسب ممکن است هم شرط و هم عقد را ابطال کند. در تنظیم قراردادها، مخصوصاً قراردادهای مهم و بلندمدت، توصیه می‌شود حتماً از مشورت حقوقدان استفاده شود تا شرط خیار به‌درستی گنجانده شود و حقوق طرفین حفظ گردد.